شروط ضمن عقد نکاح
در قبالهی نکاحیه قید میشوند و سردفتر مكلف است قبل از اجرای صیغه عقد آنها را برای زوجین قرائت کند و در صورت ضرورت، مفهومشان را برای طرفین بیان مینماید.
در عقد نکاح هر یک از زوجین دارای حقوق و تکالیفی میشوند که دامنهی این حقوق و تکالیف را میتوان با شروط ضمن عقد تعیین کرد.
طرفین عقد میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود، یا ترک انفاق نماید یا برعلیه حیات زن سوءقصد کند یا سوءرفتاری نماید که زندگی آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود، زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه نهایی خود را مطلقه سازد.
البته در قانون شوهر دارای حقوقی است که زن فاقد ان است و نمیتوان خلاف ان را شرط نمود، مانند حق طلاق و حق تعیین محل سکونت و حق ازدواج مجدد و ….که در قبال آن تکالیف خاص خود را نظیر حق پرداخت نفقه زوجه و فرزندان که درهرصورت بر عهدهی مرد هست را داراست.
پرسشی که در اینجا به ذهن متبادر میشود، این است که:
آیا عمل نکردن مرد به یکی از این شرایط میتواند دلیلی برای زوجه محسوب شود تا براساس ان درخواست طلاق دهد؟
آیا زن به راحتی میتواند طلاق بگیرد؟ یا تمامی مراحل قانونی طلاق را باید انجام دهد؟
در پاسخ باید گفت که محقق شدن یکی از این شروط و اثبات ان در دادگاه، زن میتواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی از جمله داوری و قطعیت آن نسبت به اجرای طلاق اقدام کند .
مصادیقی از مهمترین شروط ضمن عقد که در بسیاری از ازدواجها کاربرد دارند به شرح ذیل است:
1-وکالت در طلاق:
زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر میدهد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قید زوجیت خود را رها کند، به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه.
2-ذکرحق خروج از کشور:
زن میتواند به عنوان یکی از شروط ضمن عقد، حق خروج از کشور و وکالت در انجام امور اداری و روال قانونی را از مرد دریافت نماید. زوجه اجازه دارد از هم اکنون هرگاه خواست به خارج از کشور برود و نیاز به اجازه مجدد زوج ندارد، چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.
در صورت ذکر این شرط در عقدنامهها، اکیداً به خانمها توصیه میشود که پس از ازدواج نیز یک وکالت بلاعزل از همسران خود برای خروج از کشور دریافت نمایند. چراکه ممکن است برخی از مراجع از پذیرش عقدنامه به عنوان وکالت در خروج از کشور خودداری نموده و اصرار به ارائه وکالتنامهی رسمی داشته باشند..
3-حق ادامه تحصیل
گرچه ادامهی تحصیل یکی از حقوق انسانی همه شهروندان در جامعه است، اما به دلیل بهانهگیریهایی که ممکن است بعضاً انجام شود و برای آسودگی خاطر، میتوان این شرط را هم به عقدنامه افزود.
زوجه حق ادامه تحصیل تا هر مرحله یی که لازم بداند و در هر مکان و محلی که ایجاب کند را دارد
4- حق انتخاب شغل
- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و هر کجا که بتواند کار کند، مخیر میکند و اجازه میدهد که مشغول به کار شود
5-حق تصنیف اموال
زوج و زوجه متعهد میشوند هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن کلیه دارایی اعم از منقول و غیر منقول که بعد از ازدواج دائم زوجین به دست میآورند بین آنها به مناصفه تقسیم شود.
5-حق تعیین مسکن
حق انتخاب مسکن و تعیین شهر یا محلی که زندگی مشترک در آنجا ادامه پیدا کند با زوجه خواهد بود و مرد نمیتواند زن را مجبور به زندگی در محل دیگری نماید.
شروط ضمن عقد راه حلی است برای جبران مشکلاتی که ممکن است در آینده در زندگی مشترک خانوادگی بروز کند. آشنایی با این راه حل به زنان اجازه میدهد تا زمانی که قوانین اصلاح شود، از این شروط برای جبران کمبودهای حقوقی خود استفاده کنند و در صورت بروز اختلاف تا حدودی از حقوق خود دفاع کنند
نمونههایی از شروط ضمن عقد ازدواج:
1-شرط باطل
برخی شروط ضمن عقد معتبر نیستند از میان آنها برخی باعث باطل شدن عقد ازدواج هم میشوند ولی برخی لطمهای به عقد ازدواج نمیزند و فقط آن شرط اعتباری ندارد.
شروط مبطل عقد ازدواج:
بر اساس مادهٔ ۲۳۳ قانون مدنی شروط خلاف «مقتضای ذات عقد» باطل است. منظور از خلاف مقتضای ذات این است که با طبیعت و ذات آن قرارداد [در اینجا ازدواج] منافات داشته باشد.
برای مثال اینکه شرط شود دو طرف ازدواج همسر یکدیگر نباشند با طبیعت ازدواج در تضاد است و در صورتی که چنین شرطی در ازدواج گذاشته شود به این معناست که اصلاً منظور دو طرف ازدواج نبوده و توافقی بر ازدواج بین آنها صورت نگرفتهاست. پس هم شرط و هم خود عقد ازدواج باطل میشود..
شروط باطلی که مبطل ازدواج نیستند:
این شروط در ماده۲۳۲ قانون مدنی به طور کلی به سه دستهٔ غیر مقدور، بیفایده و نامشروع تقسیم شدهاند.
1 – شرط غیرمقدور: شرطی که انجام آن در توان افراد متعارف نباشد. مثلاً شرط شود که زن یا شوهر در سه روز زبان تایلندی را به دیگری بیاموزاند یا مردهای را زنده کند.
2– شرط بیفایده: شرطی که در انجام آن هیچ منفعت عقلائی متصور نباشد. تشخیص منفعت هم با عرف است. مثل اینکه شرط شود زن یا شوهر مسافتی را با شتر بپیماید.
3 – شرط نامشروع : شرطی که مخالف قوانین امری باشد. قوانین امری مربوط به نظم و مصلحت عمومی میشود و برخلاف قوانین تفسیری افراد نمیتوانند علیه آنها توافق کنند. به طور کلی بیشتر قوانین مربوط به ازدواج در زمرهٔ قوانین امری است. از نمونههای این شروط میتوان به این موارد اشاره کرد:
- شرط خیار یا شرطی که حق فسخ نکاح را به یکی از دو طرف بدهد
- شرط شود که مرد حق طلاق نداشته باشد
- شرط شود که ریاست خانواده با زن باشد
- شرط شود که مرد حق ولایت و حضانت فرزندان خود را نداشته باشد
- شرط شود که زن حق نفقه نداشته باشد
- شرط شود که مرد حق ندارد به رابطه خود با همسر قبلیش ادامه بدهد
شرط شود که زن در کارها و روابط خود کاملاً آزاد باشد.